یادداشت
🔹در دنیای سیاست بینالملل، فریب و مهندسی افکار عمومی همواره از ابزارهای مؤثر قدرتهای بزرگ برای پیشبرد اهداف ژئوپلیتیکیشان بوده است. یکی از نمونههای بارز این رویکرد، تجربه خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، موسوم به «برگزیت»، است؛ تجربهای که نهتنها پیامدهای اقتصادی و سیاسی گستردهای برای خود بریتانیا داشت، بلکه به الگویی برای فریب دیگر کشورها توسط غرب تبدیل شد. برگزیت در ظاهر، نماد «استقلالطلبی ملی» و «بازگشت حاکمیت» بود، اما در واقع، محصول یک عملیات روانی پیچیده بود که با بهرهگیری از اطلاعات نادرست، تحریک احساسات ملیگرایانه و وعدههای اقتصادی غیرواقعی، افکار عمومی را به سمت خروج از اتحادیه اروپا سوق داد. بعدها مشخص شد بسیاری از این وعدهها، از جمله بازگشت کنترل کامل مرزها یا صرفهجوییهای مالی هنگفت، پایه و اساس واقعی نداشتند.
♻️موفقیت نسبی مدل «برگزیت» معرف الگوی کارآمد در طرح های ایالات متحده و کتحدانش است. این مدل در حقیقت بر سه محور اصلی استوار است:
۱. تحریک احساسات هویتی و ملیگرایانه با برجستهسازی تهدیدات خارجی یا بزرگنمایی وابستگیهای بینالمللی که افکار عمومی را به سمت گسست از ساختارهای منطقهای یا جهانی سوق میدهند.
۲. اطلاعات نادرست و عملیات روانی از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی که اطلاعات تحریفشده یا دروغین منتشر میشود تا فضای بیاعتمادی و تردید نسبت به نهادهای داخلی یا بینالمللی ایجاد شود.
۳. وعدههای اقتصادی فریبنده با ارائه تصویرهای اغراقآمیز از منافع اقتصادی احتمالی، مردم را به حمایت از تصمیمات پرریسک وادار میکنند.
📌در واکاوی پیامدهای این الگو می توان به موارد زیر اشاره کرد:
🔻 از تفرقه تا وابستگی کشورهایی که در دام این مدل فریب گرفتار شدهاند، اغلب با بحرانهای اقتصادی، شکافهای اجتماعی و تضعیف حاکمیت ملی مواجه شدهاند. در واقع، آنچه بهعنوان «استقلال» تبلیغ میشود، در عمل به افزایش وابستگی به ساختارهای قدرت غربی و کاهش توان تصمیمگیری مستقل منجر میشود تا آنجاکه هنری کیسینجرنظریه پرداز و وزیر خارجه پیشین آمریکا، برگزیت را فرصتی برای ایفای نقش فعال تر آمریکا در اروپا عنوان می کند. مدل فریب برگزیت، نمونهای از چگونگی بهرهبرداری غرب از ابزارهای نرم برای تغییر مسیر کشورهاست.
🔸در ادامه نمونه هایی از پیاده سازی مدل فریب به سبک برگزیت در سایر کشورها اشاره می گردد.کشورهایی که هر یک به نوعی قربانی مدلهای فریب غربی شدهاند به طوریکه با شعارهایی چون «استقلال»، «دموکراسی»، یا «رشد اقتصادی» آغاز شده و در عمل به بیثباتی، وابستگی و بحرانهای داخلی منجر شدهاند.
🔹به عنوان نمونه می توان به سودان اشاره کرد. در موضوع انتقال قدرت پس از عمر البشیر الگوی فریب با وعدههای کمک اقتصادی و ادغام در جامعه جهانی به کارگرفته شد و نتیجه آن بیثباتی سیاسی، کودتاهای مکرر، و بحران اقتصادی برای سودان بود.
🔸 نمونه دیگر اوکراین است که با طرح نزدیکی به ناتو و اتحادیه اروپا الگوی فریب زمینه سازی شد و با وعدههای حمایت امنیتی و اقتصادی غرب در برابر روسیه پی گرفته شد نتیجه آن نیز درگیری نظامی گسترده با روسیه، تخریب زیرساختها، و وابستگی شدید اوکراین به کمکهای غربی بود.
🔹با این الگو حتی می توان برخی تحولات مربوط به ایران را مشخصا در زمینه مذاکرات هستهای و برجام مورد واکاوی قرار داد. این الگو با وعدههای لغو تحریمها، اعتمادسازی نادرست با تروئیکای اروپایی و آمریکا پی گرفته شد. بنا بر برخی نظرسنجی های رسمی، تبلیغات و باورسازی های غلط توانسته بخشی از افکار عمومی را همچنان بر این باور قرار دهد که مذاکره با آمریکا راه برون رفت از مشکلات است. در حالی که به طور کلی نتیجه این مذاکرات جز اجرای یکطرفه تعهدات از سوی ایران، بدون تحقق وعدههای غرب؛ خروج آمریکا از برجام و تشدید تحریمها آورده ای دیگر نداشته است.
♻️به هر حال مدل فریب برگزیت، نمونهای از چگونگی بهرهبرداری غرب از ابزارهای نرم برای تغییر مسیر کشورهاست. آگاهیبخشی، تقویت سواد رسانهای و تحلیل انتقادی گفتمانهای سیاسی، از مهمترین راهکارها برای مقابله با این نوع فریب می تواند باشد. کشورهایی که به دنبال حفظ استقلال واقعی خود هستند، باید نسبت به این الگوها هوشیار باشند و از تکرار تجربههای تلخ دیگران پرهیز کنند.
✍محمدحکیمی










